۱۳۸۶ شهریور ۲۰, سه‌شنبه

رازگشایی یک پرونده قدیمی!

 


از دیگران !





حافظ:
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدنــــد / گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدنــــد!
صائب:
در میخانه که باز است چرا حافــظ گفت / دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند!
شهریار:
در میخانه نبد بسته ولی حــــرمت می / واجب آمد که ملائک در میخانه زدنــد!


منبع با کمی تلخیص!


دو آف لاین از اينهمه :


نرگس : فریدریش نیچه : "آشفتگی من از این نیست که تو به من دروغ گفته ای، از این آشفته ام که دیگر نمیتوانم تو را باور کنم


شهلا : کاش خداوند سه چيز را نمي آفريد، غرور را ، دروغ را وعشق را . تا انسان مجبور نباشد از روي غرور به عشق دروغ بگويد. سه چيز در زندگي هيچگاه باز نمي گردند: زمان، کلمات و موقعيت ها. سه چيز در زندگي هيچگاه نبايد از دست بروند: آرامش، اميد و صداقت. سه چيز در زندگي هيچگاه قطعي نيستند: رؤيا ها ، موفقيت و شانس . سه چيز در زندگي از با ارزش ترين ها هستند: عشق، اعتماد به نفس و دوستان٬ رابطه دوستي خوب مثل رابطه دست و چشم مي مونه وقتي دستت زخمي ميشه چشمت گريه مي كنه ووقتي چشمت گريه ميكنه.....دستت گريه رو پاك ميكنه .

۳ نظر:

  1. سلام.این شهلا حرفهای قشنگی رده.
    اوی از او دستت.حالا بهتر شدی؟

    پاسخحذف
  2. گل آدم به سُرُش تند و به پیمانه زدند/ یعنی گل بر سرش ریختند با پیمانه به سرش کوبیدند.

    پاسخحذف