آصف برای خوردن سحری با منزلبانو بلند شده است از خواب . من هنوز بیدارم( ساعت کامپیوترم ۴.۳۸) بامداد را نشان میدهد . بوی غذای خَفَنی از آشپزخانه به داخل اطاقم می پیچد. مجال نمیدهم . میروم سحری بخورم . حتا اگر خوردن صبحانه را نیز معذور نباشم .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر