خواب ِ شتر در روباه !
خواب دیدم سرچارراهی! آقا معلم دوره ابتدایی مون منو صدا کرد جلوی تخته سیاه ! و ازم پرسید : بگو ببینم ضرب المثل " سگِ زرد برادر ِ شغاله " یعنی چی ؟ توی خواب داشتم فکر میکردم که ... یهویی مَمَرضا مثل همیشه و از روی خودشیرینی از جاش بلند شد و گفت : آقا اجازه ؟ من میتونم بگم ؟ آقا معلم برگشت و با نوعی لبخند ِتوام با رضایت گفت : آفرین مَمَد بگو . مَمَررضا مِن و مِنی کرد و همانطور که انگشت اجازه اش به طرف آسمون چارراه و بالا بود گفت: آقا ، آقا یعنی " همشون سروته یه کرباسن ". معلممون آفرینی را به مَمَررضا نثار کرد و همانطور که بطرفم میومد با خشم به سرم داد زد " تو کی میخای آدم بشی اهری "
آقا معلم گوشمان را بد جوری می پیچاند تو خواب ... همینطور که آخ و وآخم بلند شده بود با جیغ پُر دردی گفتم آقا بجون شما من دس به آب داشتم آقا . آقا ،برا همین نتونستم جواب بدم ... آقا یه سوال دیگه بپرسین حتمن جواب میدم ... آقا تو رو جون بچه تون یه سوال دیگه ای بپرسین جواب میدم .
همه بچه ها رو که درون گود! نمیدیدم زده بودن زیر خنده و قاه قاه میخندیدن . از خداخواسته آقاهه دلش به رحم اومد و گوشم رو ول کرد و بلافاصله با عصبانیت مخصوص به خودش و با قیافه و لحنی بسیار جدی تر از قبل گفت باشه . و ادامه داد ، بگو ببینم معنی این رباعی حافظ چیه
جزنقش تو در نظر نیامد ما را
جز کوی تو رهگذر نیامد ما را
خواب ارچه خوشآمد همه را درعهدت
حقا که به چشم در نیامد ما را
این یکی رو دیگه اصلن نه میدونستم و نه فهم ناقصم قد میداد تا معنی کنم . با این حال انگشت اجازه ام را بالا بردم و همچنانکه از درد ِ این یکی گوشم، اون یکی دستم روی گوش ِ ناکشیده! بود گفتم آقا ... آقا ... آقا یعنی ... آقا یعنی منظورش اینه که ...
آقاهه بطرف من خیز برداشت . و طوریکه صورتش از غضب سرخ ِ سرخ و رگهای گردنش وَر پریده بودند ، لگدی بطرفم حواله کرد که اتفاقن و از بد روزگار خورد به مقداری پایین تر از شیکم صاب مرده م . و تا اومدم خودم رو بکشم کنار ، تا دومین لگد ِ پرتابی! بهم اصابت نکنه که کله م خورد به تیر چراغ برق سر چارراه ...
بدجوری از خواب پریدم و تازه متوجه شدم که میز نقشه کشی " بنده زاده " که قبل از خواب فاصله بسیار و سنجیده ای ازش داشتم ، از طرف یکی از گوشه های تیزش (شرقی و یا غربی و احیانن شمالی اش یادم نمونده) افتاده روی حول و حوش شکمم و کله شریف رفته زیر صندلی آن!
وقتی با درد و ناله سرم را که بد جوری هم گیج میرفت از زیر صندلی بیرون کشیدم تا میز نقشه! رو به کناری هُل بدم و از جام بلند شم ، متوجه شدم " آقا زاده " خودشو سراسیمه و نگران بالاسرم رسوند و با عجله ازم پرسید ، نقشه هام طوریشون که نشدن . شدن ؟ ...
مطالبت خوب و عالی بودند به ما هم سر بزنید حتما از مطالبمون استفاده خواهید کرد
پاسخحذفwww.ahar.tk
www.modarres1.blogfa.com
سلام خوبه اپدیت سایت
پاسخحذفسگ زرد برادر شغاله یعنی شله شوخوم هامیسی بیر توخوم
پاسخحذفسرت که چیزیش نشد؟ البته همه فکر نقشه هان. اما اون لگد توی خواب واقعیت هم داشت؟ اگه واقعیت داشته باشه همه نقشه هات بر آب شده.....
پاسخحذفاما "ایکیسی بیر بزین قراغیدی"
پای سگ بوسید مجنون خلق گفتند این چه بود
گفت این سگ گاه گاهی کوی لیلی رفته بود
البته گاه گاه یعنی خنده باید مجنون میگفت بیگاه بیگاه.
رحمتلیه صمد فیروزی دبیر مثلثات ما همیشه میگفت : اغازا بیر ایستیکان آرازدی سیزی ودره آشیرمیر من نینیم . هامی یاتیپ بیر اللاه اویاختی داها بیر من. مندن اشاغا کیمسه یوخ اونداندا یوخاری...
سگ زرد برادر....! این مصداق جامعه ی سیاسی ما است!
پاسخحذفلطفا به وبلاگم سری بچرخانید..خدا را شکر چیزی نوشتیم مثلا!
دوست خوب قارسی سرو ته یک کرباس و بقول مادر بزرگ مرحومم بیر یزین قیراخی
پاسخحذفیه حس خاصی بهم دست دادو قتی اون نوشته بالا رو در مورد یاسمن خوندم... دیدن اون فیلم قتل عام درختها هم واقعا حالمو بد کرد. شما لینک شدید ممنونم.
پاسخحذف