۱۳۸۸ شهریور ۱۸, چهارشنبه

کاش ناشناس میماندیم


انتقاد بعله ! انتظار نابجا هرگز


و اما چرا خسته ایم ! خسته ایم چون  که کامنتهای خصوصی بسیاری همراه با ایمیلهای فراوانی داریم که از یک اهری انتظار دارند : از اهر بنویسد ! ( یعنی نباید اسم وبلاگت را میگذاشتی اهری ! )به زبان ترکی و مادری بنویسد ! ( یعنی خود را محدود کند به یک طیف بخصوص از اینهمه جماعت به زبانها و لهجه های مختلف ایرانی ) از ترکها حمایت کند ! (یعنی به نوعی پان ترک هم باشد ) به سیاست مملکت بیشتر اشاره کند ! (یعنی بابا آب خنک دارد و ماما نان ندارد ) کسی که بدون هیچگونه آدرسی، نظر میدهد را در مقابلش عصیان کند و ... ! ( یعنی برای هر نظری که از راه رسیده و نرسیده پُستی دَر وَر بکند) میگویند این کوتاه نویسی ات دیگر چه صیغه ایست ! ( یعنی خیلی باید توضیح دهی، ما که نفهمیدیم . نمیدانیم مسئول فهم دیگران هم ما باید باشیم ؟) چرا ویدیو کلیپهایت قابل رویت نیست ! ( یعنی اگه تونستی زد و بندی هم با مخابرات کن ) چرا از باکو بد گفته ای ! ( یعنی نقل قول هم اگر کردی باید به مذاقمان خوشآیند باشد ) چرا بنام یک اهری از زنها اینطوری حمایت کرده ای ! ( یعنی مردانگی ات کو پسر! ) شعرهای ترکی چرا نمینویسی ! چرا بیماری ام.اس را قاطی وبلاگت کردی و از صفایش کاسته ای ! و و ... و لُب کلام اینکه اجازه دهیم آنها بگویند که ماچگونه فکر کنیم و چگونه بنویسیم . و  چگونه سخنگوی آنها و برتابنده نظرات دیگران باشیم . زهی خیال باطل !


بَبَم جان ! اشتباه به عرض تان رسانده اند . وبلاگ "یک اهری" متعلق به یک نفر از اهر است . نه وبلاگ شهرستان اهر است و نه نماینده و سخنگوی قشر و یا حتا قومی خاص .


به دوست باصفایی که لطف کرده و تمجیدمان هم کرده بود و آدرس تماس گذاشته بود و ازمان خواسته بود بیشتر در مورد شهرمان بنویسیم توضیح دادیم که با اینکه وبلاگمان یک وبلاگ شخصیست ولی تا حد توان و تا آنجا که وقتمان ایجاب کند در مورد اهر هم نوشته و خواهیم نوشت . خلاصه اینکه بگذارید بحال خودمان باشیم و ادامه دهیم این وبلاگ را با هر آنچه دوست داریم که نقش بند صفحاتش باشد . همشهری عزیز دیگری ( که هنوز هم نمیشناسمش . یعنی نوجوانی بود که اسمش را نپرسیدم ) مرا در میدان معلم که داشتیم سبزی خوردن میخریدیم دید و بعد از سلام و علیکی گرم ، بسیار مودبانه گفت : اهری جان! وبلاگتان را میخوانم ادامه بدهید ، چون پیج رنک گوگلی تان رتبه چهار را داراست و این یعنی یک وبلاگ خوب و پرطرفدار !! از ایشان تشکری کرده و گفتیم پیج رنک اش بخورد توی سرمان پسر جان ! ای کاش از اول ناشناس میماندیم و کسی ما را نمیشناخت در این وادی نا ایمن تا اینهمه نصیحت و اعتراض و راهنماییهای یه وَری ! نمیشنیدیم و اعصابمان را خورد و خمیر و خاکشیر و لَوَرده! نمیکردیم . به آنهاییکه زیاد انتظار دارند و گاهی هم اعتراض میکنند میگوییم که بروند برای خودشان وبلاگ بزنند با پایه هایی استوارتر و جنسی از طلا با مناره ای جنبان بر سرش ! ... ما که بخیل نیستیم . ولی اجازه شلوغی راه انداختن و هتاکی شان به هر اسم و رسمی و با هر نام و نشانی را  نمیدهیم . ارث بابای کسی را که نخورده ایم و نمیگذاریم ارث بابایمان را کسی بخورد . اینها را گفتیم نه از باب اینکه انتقاد و پیشنهاد را برنمیتابیم ! میتابیم اما انتظارات زیادی را نه . بی حرمتی کردن به اشخاص و گروهها و قومها و عقاید و مرامهای مختلف دیگر و حتا دوستانمان را نه . در خاتمه بعرض عالی دوستان میرساند منبعد کامنتهای توهین آمیز و نظرات نامربوط اجازه پخش نخواهند یافت . این یک قلم آخری مربوط به ما نیست و دستور از سر سانسورچی وبلاگ میباشد .


حالا بخاطر اینکه دل هیچکسی ! را هم آنچنان زیاد نشکنیم همین الان بلند میشویم و سری به شهر و اطرافش میزنیم و با سوژه و یا خبری مناسب برمیگردیم تا خدمت آن عده قلیل هم اینجوری رسیده باشیم . خوب شد ؟ دلتان خنک میشه اینجوری ؟ راحت میشین که براتون خبرگزار هم باشیم ؟ شما هم مثل یه بچه ترگل و ورگل باید قول بدهید یادتان بماند که اینجا خانه مجازی یک نفر اهریست با اتفاقات ساده خودش . نه یک کلمه بیش و نه یک کلمه کم ! و اینکه صاحبش "گاهی" مثل ناظم های مدارس ابتدایی چوبی هم در دست دارد از برای تنبیه بچه های سر به هوا و شلوغ!


    

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر