۱۳۸۷ آذر ۵, سه‌شنبه

که شقایق بزند با من تار



  • کوچ و کوچه

هنگام کوچ پرندگان ٬ به وقت سرد . راهی برای کوچ باغ نیست! " کوچه باغ " ٬ خود راهی میشود ٬ ازبرای کوچ پرندگان.  گر چه کوچه باغم به غم خاطره ها میسوزد . کوچه باغم همه عصیان شده است . کوچه باغم همه فریاد . کوچه باغم همه در فکر پرنده ٬ کوچه باغم همه در فکر "شدن "!  کوچه باغم همه در را؛ بگشودن از رو . من سراغی دارم . کوچه باغی همه از سبزه و گل پُرتر . همه از مهر فزون . همه از عشق ٬ بقدری راضی. همه باهم بی درد . همه باهم یکدست. همه باهم قاضی . همه باهم همفکر .


نگذاریم که شب پیله کند بر کوچه ما


من سراغی دارم . کوچه باغی همه از رنگ بلور. همه آغشته به زیباییها . همه پرواز طلب. همه آرامشجو . همه از جنگ گریزان . همه بیدار ... که شقایق بزند با من تار  

۳ نظر:

  1. وبلاگ خوبي داري
    اگه دوس داشتي لينكش كنم
    منتظرجوابت هستم

    پاسخحذف
  2. سلام آقای اهری با اجازه تان دو خط آخر را برداشتم البته با لینک به این پست شما.
    یاد رودخانه تبریز افتادم که خیابانش کردند و بهار که باران بارید آب راهی بجز مسیر خیابان نداشت .

    پاسخحذف
  3. کوچه باغت پر موسیقی باد اهری.

    پاسخحذف