مجله خانواده سبز در ویژه نامه نوروزی و در قسمت "مرگهای تکراری" اش چنین آورده است .
اين داستان هم داستاني مشابه مرگ دوقلوهاي فنلاندي است ولي اين بار صحبت از دوقلوهاي همسان نيست. بلكه درباره دو برادر معمولي است. در سال 1975 مردي كه در يكي از خيابانهاي برمودا در حال دوچرخهسواري بود با يك تاكسي تصادف كرد و بلافاصله از دنيا رفت. يك سال بعد برادر اين مرد دقيقا مثل خود او كشته شد. در حقيقت بايد بگوييم برادر كوچكتر درست در همان جاده، همان دوچرخه را سوار شده بود و براي اينكه بيشتر حيرتزده شويد بايد بيفزاييم كه او با همان تاكسي تصادف كرد. راننده تاكسي، نيز همان راننده يك سال پيش بود و حتي همان مسافر يك سال پيش دوباره سوار بر تاكسي او شده بود.
از دروغ تا واقعیت ٬ چند جاده فاصله داریم ؟ از باور کردن و بارور کردن حقیقت یا دروغ و یا مثلن ماوقع چقدر تفاوت و تناوب میتواندباشد ؟
توسط:" شهرزاد هزار و يكشب "
این داستانها همیشه ذهن مرا مشغول میکند
پاسخحذفلا الله الا الله!
پاسخحذفباید باور کنیم که در دنیا هیچ چیز بی حکمت نیست حال اندر این حکایت چه حکمتی است یزدان می داند و بس.
پاسخحذفباسلام وعرض ادب
پاسخحذففقط خواستم بگم که بعد چهارم که امروز دانشمندان کلی روش نظرمیدن یادتون نره...
راستش باور کردنی نیست . مادربزرگم می گفت در این دنیا هیچ چیز غیرممکن نیست .
پاسخحذفسلام. راستش باور کردن و یا نکردن این داستان چه تفاوتی به حال و روز ما می کند؟
پاسخحذف