همشهریان عزیزی از بلاد خارجه طی ایمیلهایی مختلف و با در خواستهایی متفاوت از حقیر وامانده در این بلده به تقصیر ! سوالاتی را مطرح کرده اند و ما را برآن داشته اند که رایحه وطن را برایشان از اینجا به آنتن وبلاگ بفرستيم تا ایشان مفرح گردیده و بویی گرفته و نفسی تازه استشمام فرمايند و ما را مزید امتنان قرار دهند .
از " آمریکا " دوست عزیزی طی ایمیلی تقاضا کرده اند که از کفشهای دست دوز اهری مربوط به حدود چهل سال قبل ! البته بشرط اینکه اگر باشد و پیدا کردم برایشان ارسال کنم .قول مساعد هم داده اند كه پولش را حتمن برايم بفرستند . عرض شود خدمت این همشهری عزیزم که به جان شمانباشه بجان خودم چاروقهای دست دوز سال پنجاه و چهار هم پیدا نمیشود چه برسد به کفشهای نوک به هواي اهري . فعلن با اين تصوير كه تزئينيست حال بفرماييد تا ببينيم چه ميشود برايتان انجام داد كه شما را راضي به همشهري بودنمان كنيم . البته عكس حمام هم ديدن دارد به علي حتمن شما را به خاطرات دوران كودكي تان باز خواهند گرداند .
از "نروژ" گرانمایه همشهری ادیب و فرهنگدوستي تقاضای ارسال کتاب و یا حداقل اشعاری نو از شاعر بنام شهر و استانمان جناب آقای عباس بارز را کرده اند تا برایشان بفرستيم . آقا اگر وقت کردم حتمن اینکارو میکنم . یا حداقلش میتونم اشعار تازه اش را و یا هر شعری که شما باهاش بیشتر حال میکنید برایتان ایمیل زنم . اگر عکس جدیدی هم از استاد بارز پیدا کردم ضمیمه میکنم تا ارادت مزيد خود را به شما بیشتر ابراز نماييم .
بازم از "آمریکای جنایتکار " دوستی پرسیده اند آیا "چلب وردی " و محله "باغبانلو" هنوز پا برجاست و آیا چشمه چلب وردی هنوز آب دارد یا نه . معروضم که "چلب وردی " الان چسبیده به قطعه شهدای شهرمون شده فکر میکنم اونموقع که شما عازم بلاد کفر بودین دور و بر این مکان خالی از سکنه و قبور فعلی بوده باشد . ضمنن آب چشمه اش بسیار تحلیل رفته عین خود بنده ! محله باغبانلو هم فكر كنم تا يكي دو سالي بيشتر پابرجا نباشد !چون در سال آتي طرح مسير گشايي در دست اقدام شهرداريست كه گريبانگير محله شما هم خواهد شد گويا
از "سوئد " دوستی ایمیلی ارسال کرده و به زبان ترکی و با کلمات لاتین که این حقیر هم با خوندنش دچار مشکل بودم فرموده اند که اولن وبلاگم را به آن زبانی که تعریفش رفت بنویسم و دوّمن مقداری آره دیگه پاپان پاپان پان کنیم . عرض کنم خدمت این دوست گرانمایه همچنانکه گفتم بنده با این سواد در پیتی ام نتونستم ایمیلتان را بخوبي بخونم چگونه میتوانم آنرا بنویسم و دیگران با هجی و صلوات بخونند و آخرش هم نفهمند که بنده چه گفتم و آنها چه ادراک فرمودند .
از "كانادا " دیگر همشهری به غربت در رفته عکس از مناطق مختلف شهر خواسته اند و چون حقیر مقداری کارو بار و زندگی را هم دارم تجربه میکنم و فعلن نمیتوانم عکسهای مختلف را از اقصا نقاط شهر و منطقه را گرفته برایتان ارسال کنم و صد البته قول میدهم عنقریبن عکسهای تاریخ منقضی و جدید را در وبلاگ " اهرارسباران"برایتان منتشر كنم كه فعلن اين عكسها در تاريكخانه زير جوهر مخصوص است و هنوز ظاهر نشدن . ولي برای اینکه زیاد هم دست خالی از اینجا بر نگردید و ما شرمنده تقاضاهای به حق تان نباشیم چن عکس دم دستي از گرمابه زمزم را که فعلن دارد با فس و فس راهش را ادامه میدهد برایتان میگذارم . تا مقداری از دلتنگی و غم غربتتان بکاهد . همچنانکه در پايين تصویر مشاهده میکنید نوشته :گرمابه زمزمزم٬ کیسه کش آماده است و همچنين غسل جمعه ضامن سلامتی انسان است. اینها کار محسن حمامچی است فکر میکنم ايشان یادتان باشد . حمام عمومی زمزم و ناصری و "ایشیک حامامی " و "آخوند حامامي " از اساس مخروبه شده اند . راستي در حمام زمزم اينجا سشوار صد تومنه . اونجا رو نميدونم . صد البته خودتان مستحضريد كه كلمه سشوار به مرور گذشت زمان و بعلت تكرار مكرر آن توسط فرهنگ سازان منطقه به ششوار تغيير نام يافته وگرنه خودشان اعتراف كردند كه اگر اين عكس را جايي گذاشتيم پشت عكس توضيح اش را هم اضافه كنيم .
هر که دارد امانتی موجود بسپارد به بنده وقت ورود . اینم تصویر زیبای رختکن مخروبه زمزم حامامی
از "فرانسه "....... و اما آقا ابراهیم خان باور بفرمایید باخونه مادرتون صد قدمی فاصله نداریم ما ته دربندیم اونا سر کوچه ٬ اخوی گرام هم تازه از سفر حج برگشته اند و یک شام مفصل هم در تالار ضیافت اینجا به همه همسایه ها احسان کردند . تازه دسرشان هم ماهیچه بود اونم از نوع گاوي اش شما خود محتسب باشید شامش چه میتوانست باشد . خدا نصیب شما هم بگرداند . ملالی نیست به غیر از دوری شما . راستی آقا ابراهیم لطفن برایم ایمیل بزنید و بفرمایید در فرانسه گچ اصفهان چنده ؟ حالا من دقیقن نميدونم واژه گز را با گچ اشتباه نگرفته باشم خوبست .
از "اکراین " ..... نرمین جان٬ شما که فرموده اید زود زود خودتان به ولایت سر میزنید حالا اینقدر دلتنگ شدین که با ایمیل میپرسین باقلای اهر و لبویش رسیده است یا نه ؟ بگویم که دیگر هر دو رو به اتمام است خواهرم . گرچه امسال مقدار زیادی لبو تناول فرمودیم و به همان نسبت و شاید بیشتر از یبوست (معذرت میخوام ) در آمده و مقداری ملین فرموده ایم .اما باقلا مقداری این دو مضمون را تعدیل بخشید و رفع حاجت طبیعی میفرماییم . اینجا گوشت فعلن حول و حوش پنج هزار تومن است البته از نوع گوسپندی اش . ماشالا شما آنجا هات داگ و بیفتک و پنیر پیتزا میخورین که اگر بیایید اینجا از گرسنگی تلف میشوید ...
بقیه دلداگان ولایتمان را كه دستشان به آتش محبت وطن نميرسد در پستی دیگر خوشحال و خرامان خواهم کرد . ما را هم از دعاهاتان فرافكني نفرماييد . اين عكس پاييني يك سورپرايز عكاسي و حمامي ميباشد .