و گاهي انديكاتور زندگي ات ! به مخاصمتِ ديگران بسته میشود
که مَر و تو را راهی ميکند به عنفوان نداشته ها و نخواسته ها
گاهی شکستن سرعت صوت در بالای ابرها
حُرّی ته قابلمه دلم را خالی میکند
اینجا خروسخوان مجمعه میگذارند تا دَخلشان پُر شود
ماییم که قُد قُد کنان مینالیم
و راه به سفر بسته !
اما اگر نگاهی مرا حراج دهد
کسی چیزی احساس نخواهد کرد
الا اینکه من "شبی" با خویش بودنم را
به رخ دیگران کشیده ام .
ناگرانم
این تخم ٬ زرده دارد یا خیر ؟
ناگرانم
این ابرِ بارش است یا غبار ؟
یا رگبار ؟
دوست عزیز ممنون، برقرار و سرافراز باشی.
پاسخحذفسلام .... شاید هم ... احتمالا ... همه با هم!!
پاسخحذفنگران مباش به مرغها سفارش تخم دوزرده گذاشتن خواهم کرد و رعد را خواهم گفت که بر بال جت مزاحم بکوبد.
پاسخحذف