۱۳۸۷ فروردین ۱۲, دوشنبه

عیدانه وزارت بهداشت به بیماران ام اس !

 


اطلاع رسانی به وزیر بهداشت و درمان محترم! جناب وزیر ٬ آیا میدانستید ؟!


۱- آیا میدانستید تنها !! بیمارستان مغز و اعصاب استانی به بزرگی آذربایجانشرقی ( بیمارستان رازی) از اول عید امسال تا روز فردای سیزدهم فروردین بدون پزشک متخصص برای نوشتن دارویی مثل آونکس برای بیماران ام اسی به سر میبرد ؟ بیچاره بیمار خاصی که برای نوشتن دارو در دفترچه اش در حیاط بیمارستان رازی سرگردان و هاج واج مانده بود - حتمن نمیدانستید وزیر  . این یک


۲- آیا میدانستید تنها !! داروخانه ایکه  داروهای بیماری ام اس را در استان آذربایجان شرقی( داروخانه وابسته به دانشکده پزشکی تبریز - گلباد) ارائه میداد تا روز پنجم فروردین تعطیل بود ؟ یعنی این اجازه از طرف شما صادر شده بود که بیماران ٬ پنج  روز اول سال را نیاز به دارو نداشته باشند ؟   - حتمن نمیدانستید و حتمن نه  . اینم دو


۳- شنیده ایم قیمت داروی ربیف از ۴۴هزار و خورده ای تومان به شصت هزار و خورده ای ترقی پیدا کرده است . عرق ریز شدیم دکتر جان ! مگر یک بیمار ( آنهم بصورت مداوم و ماهانه و فعلن تا آخر عمر ) چقدر بضاعت دارد که  ماهی شصت هزار تومن اش را برای دارو جدا کند و بقیه در آمدش را به زندگی روزمره اش تزریق کند ؟ عرض کردم که ماهنوز موفق به دریافت آمپول نشده ایم و نمیدانیم قیمت آونکس چقدر رشد و بالندگی داشته در این سال شکوفایی!


۴- شما بحمد الهی دکتر هستید . آیا میدانید عدم تزریق بموقع آمپول آونکس ( در هر هفته و در ساعتی معین ! بله در ساعت معین ) چقدر برای بیمار و خانواده اش  کسر آب و گاز و برق و نون و زندگی دارد ؟ - حتمن میدانید . اینم چار


در خاتمه از ابراز امیدواری این دکتر هم خجالت کشیدیم .! گرچه خودش خجالت بکشد بهتر است


لینک این خبر در بالاترین  + بانک اطلاعاتی بیماری ام اس + بلاگنیوز

۱۳۸۷ فروردین ۳, شنبه

اندر عوالمات دید و بازدید نوروزی

 


آخ نوروز - آخ عمه سکینه


پی آمدهای دید و بازدید نوروز چنین بر ما فرود آمد که داشتیم صفا سیتی میکردیم در آفاق و انفس شهر که درست خوردیم به قبرستانی که عمه سکینه مهربان را دفن کرده بودیم به همراه شوهرش . ایشان وقتی زنده و سرزنده بود همیشه سال به ما سر میزد و حالی ازمون میپرسید .


ترمز پایی و ترمز دستی٬ اتوماتیک وار قفل کردند . از ماشین پیاده شدیم و بدون رد و بدل شدن  کلمه ای ما بین من و منزل بانو ٬ از چَپَر قبرستان پریدیدم داخلش ٬  در تاریکی دم غروب تونستیم قبرش را پیدا کنیم . نشستیم سر قبرش . سنگی پیدا کردیم که البته بسیار ریز بود و شاید ایشان را اثری از کوبیدن آن بر مزارش نتیجه نبود .


در همان لحظه یادم آمد که روزی سر ظهری برای عرض تبریک عید به منزلش رفته بودیم . نگذاشت از خانه شان بیرون برویم . گفت من براتون ناهار حاضر میکنم . از همسرم پرسید . املت دوس داری ؟  نان هم داریم . بمانید و برای من افتخار بدهید . آه عمه سکینه !


نوروزت مبارک عمه جان



اینم عکس رویایی خانه عمه سکینه بعد از فوت اش

۱۳۸۷ فروردین ۲, جمعه

ما همچنان جویده میشویم

 


سال نو  تان مبارک


خدای اطلسی ها با تو باشد


پناه بی کسی ها با تو باشد


تمام لحظه های خوب یک سال


به جز دلواپسی ها با تو باشد


---------------------------------


سراپا گرفتاریم اینروزا  . ایمیل اَن و اس ام اس اَن و کامنت اَن و موبایل اَن و تیلیفون شخصی اَن و اندر یاهو مسنجر اَن و همچنان جی میل اَن و... . دوستان نازنینی که "خیلی هم به راحتی پیداشان نکرده ایم " ارتباط برقرار کرده اند و سال نو را تبریک گفته اند .  آخ که چقدر " عرق ریزمان کردند " . معذرت و هزاران بار معذرت ! که وقت لامصب و بی و یا با شعورما اجازه پاسخ دادن به تک تک رفقا را نمیدهد .


لازم و ضروری مینماید برای مداوای حقیر ، تخت اهری را به بخش بخشایشتان اضافه فرمایید لطفن و فعلن !  تا آقای دکتر متخصص " زمان " بر بالینش حاضر شود و علت گو باشد . حتمن در فرصتی مناسب و مقتضی خدمت تک تک دوستان خواهد رسید این یک اهری . ما هم خود را بنی بشر میشماریم انگار


موزیک !

۱۳۸۶ اسفند ۱۵, چهارشنبه

دریا !

 


باز هم


آمدی تو بر سر راهم


آی عشق


 میکنی دوباره گمراهم


دردا


من جوانی را به سر کردم


تنها


از دیار خود سفر کردم


دیریست


قلب من از عاشقی سیر است


خسته از صدای زنجیر است " خسته از صدای زنجیر است "


......... دریا ........... اولین عشق مرا بردی ................. دنیا .............. دم به دم مرا تو آزردی ........... دریا ............. سرنوشتم را بیاد آور ............. دنیا ........... سرگذشتم را مکن باور .............. من غریبی قصه پردازم .............. چون غریقی غرق در رازم .............. گم شدم در غربت دریا ............ بی نشان و بی هم آوازم .............. میروم شبها به ساحل ها .................. تا بیابم خلوت دل را ................. روی موج خسته دریا ............... مینویسم اوج غم ها را ..............


.............دریا ............ اولین عشق مرا بردی ..................


لطفن  در خلوتِ اُنس تان به این ترانه گوش فرا دهید !










Get this widget |Track details |eSnips Social DNA
">


تا دیر باز این وبلاگ را با همین ترانه به یاد داشته باشید از باب دلجویی  . نثارم جز درودتان نباشد . برقرار و شادمان و تندرست باشید . بر میگردم حتمن ! نگرانم نباشید . خیلی کارهای وامونده دارم که واقعن وا مونده اند . باید راست و ریست اش کنم . معذرت!


-----------------------------


پوزش : از آقای دکتر عزیز بخاطر دعوت در بازی کتابهای ناتمام و سیروس دریا دل بخاطر دعوت در بازی موسیقی


پی نوشت : بعد از کامنت بعضی دوستان که اعلام فرموده اند آهنگ روی دور تند است . با اینکه برای من نمیدونم چرا چنین نیست !؟ با اینحال آدرس اصلی را اینجا آورده ام  تا شاید رفع مظلمه شود  .

۱۳۸۶ اسفند ۱۲, یکشنبه

باشگاه !

 


ورزش که میکنین . باشگاه هم که میرین ٬ یا نمیرین ؟! یا همش توی خونه با خودتون وَر میرین ؟ هوای آزاد بیرون هم حال خودشو داره به علی ها ! امتحانش ضرری نداره .  این ورزش و یا به معنی نرم نرمک اش " نرمش " را در باشگاه انجام بدین بیشتر شادمانتر ! خواهید بود .


 کوتاه سخن اینکه : همشهریان جوان و عزیزی باشگاهی زده اند و مرا دعوت کرده اند که پله ای باشم براشون . با اعتقاد به اینکه نیروی جوان و فعال را باید حمایت کرد و از انرژی مثبتشان مستفیض شد شما را دعوت میکنم به باشگاه وبلاگ نویسهای منطقه ارسباران . لطفن لُنگ و حوله همراهتان باشد . " هریس ٬ کلیبر ٬ ورزقان ٬ هوراند . فقط سه نفر در پیکان و از مدل آردی با پلاک پژو ۲۰۶ - نقره ای یا بژ اش جا داریم . ضمنن تشک کُشتی اش ایرونیست و شاید اگر زمین بخورید تا مدتی از ناحیه آرنج پا و یا مچ اش هرگز درمان نگیرین . " ایرادات دولتی بماند برای بعد " . میتوانید از آلاسکا و یا فیلی پین عضو اش شوید . آلمان مورد قبول است ! فرانسه با ساراکوزی اش با ما مشکل دارد . اسرائیل را که خیلی وقتاس که اَخ و تُف فرمودیم . بیایید و عضو شوید . خلاف کار نگوئید عضوییتان باقی خواهد ماند . 


پی آمد اول  : خیلی خوشحال شدم که علی دایی سر مربی تیم ملی فوتبال ایران شد . چرا ؟ چون ایشون هم پشتکار و هم سوادش و هم اراده اش و هم غیرت اش  و هم شناخت خوبی نسبت به بچه های باشگاههای ایران دارن  . کلمنته ( کلّی مِنّت ده ) گا...د ما رو با اون نوه کذایی اش و مرخصی با حقوق و دیدن همسر اش ! بنظرم علی دایی بهترین گزینه سرمربیگری تیم ملی فوتبال ایران بود .  دایی یک ترک و همزبان ما هم هست . با عرض معذرت ! اجازه دارم بهش افتخار هم بکنم ؟


پی آمد دوییوم : دایی میتواند ایران را ببرد تا اوج فوتبال جهان !. باور کنید


 


من با مچ گیری و مچ اندازی مخالفم