۱۳۸۸ اسفند ۳, دوشنبه

۱۳۸۸ شهریور ۲۹, یکشنبه

آئینه ای برابر آینه ات میگذارم

به درود ، بلاگفا




Service Unavailable


پیام بالا مربوط به ورود کاربر در این چند روز اخیر در بلاگفاست !


آقای شیرازی مدیر عزیز بلاگفا!



زحماتتان را ارج مینهیم و نمینهیم و با اعتراف به اینکه جنس ایرانی مثل اجناس ارائه شده چینی ، نهایتن بُنجُل از آب در می آید متاسفانه و بدبختانه ! بلاگفا و این مکان را با همه دلخوشی و دلمشغولی هایمان و دارایی معنوی و امتیازاتی! که کسب  کرده ایم را ترک میکنیم . از اینرو که برای چندمین بار در این یکی دو ماه اخیر است که بیخود و بی جهت ورود به بلاگفا از طریق کاربرانش مسدود اعلام میشود . از چهارشنبه عصر ، نمیتوانستیم وارد وبلاگمان شویم  تا همین صبح الان که عید فطر اعلام کرده اند . قبض روحمان کردید ! عمرمان را هم مگر شما خریده اید . شما را مقصر نمیدانیم و خیلی هم میدانیم و حواسمان هست  و نیست. اما بخاطر اینکه قدرت یک وبلاگنویس ( حتا در سطحی بسیار  جزئی و نازل هم  مثل خودم) مواجه با اشکال باشد و اینقدر به دنائت بکشد که اجازه  شخص ثالثی بالا سرش باشد ( حالا به هر دلیل ) را بر نمیتابیم . آقای شیرازی ! شما هنوز به سن و سال ما نرسیده اید دادا ! ما خودمان قد شما چند تا بچه بزرگ کرده ایم . وقتی لیاقت  انجام کاری را در خود نمیبینیم بیخود مینماید که مسئولیت اش را بعهده گیریم. مردم نباید مورد سخره ما باشند که!


میرویم اینجا فعلن ، دوستان با قبول زحمت آدرسمان را تصحیح کنید . قربان ِ انگشتان روی کیبوردتان . این وبلاگ در این آدرس بروز نخواهد شد .


مطالب مرتبط :


لینک این مطلب در بالاترین



من و شوهرم

۱۳۸۸ شهریور ۲۵, چهارشنبه

زشت نه ، مجید جان! زست

راستی کسی هنوز پیدا نشده این اداره دخانیات را از بیخ و بُن بَر کَنَد ! خودش سیگار را پخش میکند و خودش روی پاکتش مینویسد : نه کِشید . سرطان زاست . اگر سرطان زاست ، چرا وارد و یا تولید میکنی مرد نا مومن ! ... قاضی القضات ؟



یکی از همکارانمان سیگاریست . وینستون و یا مارلبرو میکشید طفلکی ! این دو سیگار قیمتش ظرف یکی دو ماه اخیر از هزار و صد تومان رسید به دوهزار وپانصد تومان که هیچ، روی پاکتش هم تصویر اون ریه  مشهور ِ بیمار را هم حک کرده اند که هر آدم سالمی هم نگاهش کند مریض میشود البته . این دوستمان تازه گیها سیگارش را عوض کرده و یک نوع سیگار وارداتی از نوع کره ای( قاچاقی البته ) "حالا خدا را هم شاکر است که چینی نیس "  میخرد بنام زست . این یکی روی پاکتش عکس هکذایی ندارد . ولی یکی از مشکلاتش اینست که دوستمان هی سر وته اش میکند تا دَرَش را پیدا کند و وقتی یادش می آید که بصورت کشویی باز میشود یعنی از یه طرف باید فشار دهی تا از طرف مقابل نخهای سیگار ملاحظه شوند  آنقدر حواسش پرت میشود که اکثرن پخش زمین میشوند سیگارا ! چون  گاهی آنرا سروته باز میکند . عکسش را میگذاریم ادامه مطلب تا بدآموزی نداشته باشد ایشالله . مبارک صاحبش .







پی آمد : یه سایت فارسی پیدا کرده ایم تاپ ! از این نظر که قیمت طلا ، سکه و فلزات و دلار و ارز را دَقه به دَقه بروز میکند . سایتهای خارجی را میشناختیم اما ایرانی اش را ندیده بودیم . اینهاش . مثقال دات کام


۱۳۸۸ شهریور ۲۴, سه‌شنبه

میدانیم خیلی وقتست که رسوا شده ایم

رُسوا نامه !


سوار بر اسبِ سپید خیال، هنوز میتازیم با این وبلاگمان . انتظار داریم که دنیا را فتح خواهیم کرد . و عقیده داریم همه فرمانبردار ما خواهند شد . فرض بر این میگذاریم که تُکمه مرگ و یا ادامه زندگی هر انسانی را خودمان کلید خواهیم زد ( یعنی به نوعی رب النوعیم و یاشاید خودِ خود آ ییم از نظر وبلاگی ) . فکر میکنیم ما خودمان یک نوع اَبَر قدرتیم که "مدیریت وبلاگ " مثل مدیریت جامعه هم برای خودش خیلی کارساز است و نیست . کسی با کدامین نشان ! و با کدامین نشان ! میتواند ما را سر جایمان بنشاند . احمقها ! مگر پیج رنکمان را نمی بینید . میگوییم و دَهنمان کف میکند از اینهمه بزرگی .... و وقتی کسی از لا اُبالیها پیدا میشود و نمیشود که حتا تُفی به دهانمان بیاندازد آنوقت است که میفهمیم ( که اگر فهمش را دارا باشیم ) خیلی وقت است که رسوا شده ایم . و حد بزرگواریمان به دنائت و رذالتی اصیل ! تنزل پیدا کرده است .

۱۳۸۸ شهریور ۲۳, دوشنبه

میدانیم که پنجره ها خیلی متفاوتند

چیز ! از منظری دیگر


اینکه چه چیزی با مذاق آدمی سازگار است و برایش خوبست و چه چیزی با مذاقش ناسازگار است و برایش بد است و شاید سردی اش بکند ، یا اینکه چه چیزی زیباست و چه چیزی زشت ، چه چیزی دلنواز اش است و چه چیز دیگر دلخراش اش ، چه چیز برایش میمون و مبارک است و چه چیز نامیمون و یا حتا عنتر! ... باید خود ِ خودش را رجعت بدهد به اندرونی اش . ( به این میگن ارتجاع مترقی! ) . همانجا که اغیار ، اجازه ورود به آن را ندارند و کلید ِ قفل و رمزش تنها دست خود آدمیست . همان پستوخانه اش یا همان صندوقخانه و یا چه میدانیم ... همانجا که با لباس زیرش هم گرمش میشود ! برود ته ِ دلش را بکاود . و به این مفهوم دست یازد که فهمیدن چیزیست و احساس و لمس کردن و از دریچه دل ( و نه عقل ) به دنیا و  زندگی نگریستن چیز دیگریست . مانوس و عالی !




توصیه : لطفن پست قبلی را هم به حال خودش وا نگذارید  !

۱۳۸۸ شهریور ۲۲, یکشنبه

ابن بساط ِ خوبی نیست

حداقل ِ سعی مان بر این است که در این وسط این یکی "علی" را نبازیم ! 


بد تعبیر نشود الهی ! اما دادن افطاری و با دید نذری بودنش  برای گردن کُلُفتهای متمولی که حداقل ِ شامشان( البته افطارشان نه ) فسنجان پلوست و یا ته چین کبک ! و با عنوان اینکه شب سوم شهادت علیست و احسان میدهیم . نه با شخصیت علی یی که ما میشناسیم سازگار است و نه با خطبه ها و خطابه های او و نه حتا از نظر  ( اجتماعی-فلسفی و یا حتا مذهبی) در کُنج کوله بار انباشته از نان "جو"ی همان امامی که شبها برای گرسنگان و ناداران غذا ! میبرد میتواند جای بگیرد . دو عدد آس و یک بی بی خوشرنگ ِ بی خیال و خوش قلب و یک شاهِ دل را هنوز در دستمان داریم . و با این وصف میدانیم که خیلی وقت است که کلی چیز ها را از دست داده و باخته ایم.




بعد نوشت یا، یاعلی امداد کن! علي همت محمودنژاد رئیس انجمن حمایت حقوق معلولان میگوید : تامين هزينه دارويي بيماران MS «بتافرون» خارجي بار مالي سرسام‌آوري براي معلولان در پي دارد به طوري‌كه براي تامين اين دارو بايد ماهيانه نزديك به 400-500 هزار تومان هزينه متحمل شوند. 


پی آمدِ ساعت نه صبحی روز بعد : با این سن و سالمان ! خجالت نمیکشیم و داریم برای این "بعد نوشتمان" و به حال بیماران و خانواده های درگیر و گرفتار تهیه این نوع دارو اشک میریزیم و میدانیم که به غیر از ریزش همین دو قطره آبِ شور ِ لب سوز و گونه آویز ، از دستمان کاری برنمی آید . باور کنید به علی . خیلی مستاصل ایم ظاهرن.

۱۳۸۸ شهریور ۲۱, شنبه

35


عشق و بهار ، مترصد تصاحب وجودِ کسی است که زندگی اش، با "رویش" آغاز میشود و فصلهای دیگر را بر نمی تابد.